سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

گفتگو با خدا

 

 

INTERVIEW WITH GOD

گفتگو با خدا

 

I dreamed I had an interview with
god

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم

 

God asked

خدا گفت

 

So you would like to interview me

پس می خواهی با من گفتگو کنی

 

I said ,If you have the time

گفتم اگر وقت داشته باشید

 

God smiled

خدا لبخند زد

My time is eternity

وقت من ابدی است

 

What questions do you have in mind
for me

چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی

 

What surprises you most about human
kind

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند

 

God answered

خدا پاسخ داد

 

That they get bored with child hood

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند

 

They rush to grow up and then

عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد

 

long to be children again

حسرت دوران کودکی را می خورند

 

That they lose their health to make
money

اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند

 

and then

و بعد

 

lose their money to restore their
health

پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند

 

That by thinking anxiously about the
future

اینکه با نگرانی نسبت به آینده

 

They forget the present

زمان حال را فراموش می کنند

 

such that they live in nether the
present

آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند

 

And not the future

نه در آینده

 

That they live as if they will never
die

این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد

 

and die as if they had never lived

و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند

 

God's hand took mine and

خداوند دستهای مرا در دست گرفت

 

we were silent for a while

و مدتی هر دو ساکت ماندیم

 

And then I asked

بعد پرسیدم

 

As the creator of people

به عنوان خالق انسانها

 

What are some of life lessons you
want them to learn

می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند

 

God replied with a smile

خداوند با لبخند پاسخ داد

 

To learn they can not make any one
love them

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد

 

but they can do is let themselves be
loved

اما می توان محبوب دیگران شد

 

To learn that it is not good to
compare themselves to others

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

 

To learn that a rich person is not
one who has the most

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد

 

but is one who needs the least

بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد

 

To learn that it takes only a few
seconds to open profound wounds in
persons we love

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم

 

and it takes many years to heal them

ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد

 

To learn to forgive by practicing
for giveness

با بخشیدن بخشش یاد بگیرند

 

T o learn that there are persons who
love them dearly

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند

 

But simly do not know how to express
or show their feelings

اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند

 

To learn that two people can look at
the same thing

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند

 

and see it differently

اما آن را متفاوت ببینند

 

To learn that it is not always
enough that they be forgiven by
others

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند

 

The must forgive themselves

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند

 

And to learn that I am here

و یاد بگیرند که من اینجا هستم

 

ALWAYS

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد