سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

چند جمله با خدا

 

چند جمله با خدا

--------------------------------

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …

گفتی: فانی قریب

     .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

 

 گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

--------------------------------

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم

     .:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

--------------------------------  

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه

     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

--------------------------------

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده

     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

--------------------------------

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب

     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

  --------------------------------

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

     .:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

--------------------------------

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

     .:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

    

  

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین

     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

--------------------------------

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده

     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

--------------------------------

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم

من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما

.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش

 بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .

 خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::

گفتگو با خدا

 

 

INTERVIEW WITH GOD

گفتگو با خدا

 

I dreamed I had an interview with
god

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم

 

God asked

خدا گفت

 

So you would like to interview me

پس می خواهی با من گفتگو کنی

 

I said ,If you have the time

گفتم اگر وقت داشته باشید

 

God smiled

خدا لبخند زد

My time is eternity

وقت من ابدی است

 

What questions do you have in mind
for me

چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی

 

What surprises you most about human
kind

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند

 

God answered

خدا پاسخ داد

 

That they get bored with child hood

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند

 

They rush to grow up and then

عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد

 

long to be children again

حسرت دوران کودکی را می خورند

 

That they lose their health to make
money

اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند

 

and then

و بعد

 

lose their money to restore their
health

پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند

 

That by thinking anxiously about the
future

اینکه با نگرانی نسبت به آینده

 

They forget the present

زمان حال را فراموش می کنند

 

such that they live in nether the
present

آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند

 

And not the future

نه در آینده

 

That they live as if they will never
die

این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد

 

and die as if they had never lived

و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند

 

God's hand took mine and

خداوند دستهای مرا در دست گرفت

 

we were silent for a while

و مدتی هر دو ساکت ماندیم

 

And then I asked

بعد پرسیدم

 

As the creator of people

به عنوان خالق انسانها

 

What are some of life lessons you
want them to learn

می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند

 

God replied with a smile

خداوند با لبخند پاسخ داد

 

To learn they can not make any one
love them

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد

 

but they can do is let themselves be
loved

اما می توان محبوب دیگران شد

 

To learn that it is not good to
compare themselves to others

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

 

To learn that a rich person is not
one who has the most

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد

 

but is one who needs the least

بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد

 

To learn that it takes only a few
seconds to open profound wounds in
persons we love

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم

 

and it takes many years to heal them

ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد

 

To learn to forgive by practicing
for giveness

با بخشیدن بخشش یاد بگیرند

 

T o learn that there are persons who
love them dearly

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند

 

But simly do not know how to express
or show their feelings

اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند

 

To learn that two people can look at
the same thing

یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند

 

and see it differently

اما آن را متفاوت ببینند

 

To learn that it is not always
enough that they be forgiven by
others

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند

 

The must forgive themselves

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند

 

And to learn that I am here

و یاد بگیرند که من اینجا هستم

 

ALWAYS

 

خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت…

 

فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟!

داوند پاسخ داد :  دستور کار او را دیده ای :  

او باید کاملا قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.

باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند .

باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد .

بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.

و شش جفت دست داشته باشد!!!


 
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟!!


خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند !
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید، از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
 
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!!

و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند، بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد ...

 

 فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد : این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید !

خداوند فرمود : نمی شود! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم. او می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند  و یک بچه پنج ساله را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد :اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی !

-  بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟

 خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .

آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد : ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید !!!

خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است !

 فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟!

خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.

فرشته متاثر شد  : شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا حیرت انگیزند ...  


 

زن ها قدرتی دارند که همه را متحیر می کند.    

 سختی ها را بهتر تحمل می کنند.

 بار زندگی را به دوش می کشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.

وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.

وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.

وقتی خوشحالند گریه می کنند.

و وقتی عصبانی اند می خندند.

برای آنچه باور دارند می جنگند.

در مقابل بی عدالتی می ایستند.

وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، « نه » نمی پذیرند.

بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.  

برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.  

بدون قید و شرط دوست می دارند.

وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و وقتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.  

در مرگ یک دوست، دلشان می شکند.

در غم از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند، با این حال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.

قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد.

می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد.

کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان می آورند.

زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.  

و خداوند بزرگ  ، دانای اسرار است …

پروردگارا.........

 
چون نور به قلب فرود آید. دل گشایش می یابد. آنکه به بهشت مشتاق است به کارهای شایسته می شتابد و آنکه از آتش می هراسد از شهوات می گریزد.
وآنکه در دنیا پارسایی گزیند سختیها بر وی آسان می شود.

به تو نگویم پس....

ای خدای یکتا. از اینکه من را آفریدی ازت ممنونم.

از اینکه همه نعمتهایت را در اختیار من قرار دادی سپاسگزارم.

بار الهی دوستد دارم چون محبوت ترینی. می پرستمت  چون خدایی . می ستایمت . چون یکتائی

و سر سجده به درگاهت می گذارم چون تنها و تنها خدایی را تو لایقی و بس.

پس دستم بگیر ورهایم مکن که نیازم به توست . ای بی نیاز ترین .

 

می ستایمت و حلقه نشان بندگیت را با افتخار بر گردن می آویزم.

نیازم به توست ای بی نیازترین. و نگاهم به توست .ای سخی ترین .

اگر رحم و کرم و سخاوتد نبود .

اگر عطا و عنایت و ستاریت نبود ....... وای بر من بود و بس.

 

 

عرش کبریا

 
اجابتم کن به لطف و کرمت و ببخش مرا به
 مرحمتت که تنها توئی پناه بی منت و تنها توئی آخر هرلذت, برای رسیدن یاری ام کن , برای کمال هدایت .دوستت دارم اگر دستم خالیست و می جویمت اگرچشمانم کور است . رهایم نکن که بی پناهم عذابم نکن که ناتوانم بگیردستم را که میدانم دوستم داری .
 
 
از نشانه هایی که پروردگار از بنده ای روی برتافته است آن است که اورا به کارهایی مشغول می سازد که نه دنیایش را مفید می افتد و نه آخرتش را.
 
پس اگر آنچه خواهی نیست . آن خواه که هست وآن هیچ نیست جز ذات اقدس کبریائیش .
 
 
هنر عبارت است از : خلق . آفریدنی زائیده احساس کمبود ونیاز به آن چیزی است که در این عالم نیست ومن می آفرینم که اگر می بود احتیاجی به آفریدن نبود.