سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

ارتباط موسیقی و معماری ۳

 

موسیقی:

 

موسیقی تراوش احساسات و اندیشه های آدمی ومبین حالات درونی وی می باشد. شنیدن یک آهنگ آرامبخش وجذاب می تواند پایان پذیر خستگی روزانه شما باشد .

واژه موسیقی که در عربی قی تلفظ می شود ریشه یونانی دارد. از زمان منصور خلیفه عباسی توجه به آثار یونانی آغاز شد. وسپس در دوران هارون پنجمین خلیفه عباسی ( 198-218ه-) با تاسیس بیت الحکمه به اوج خود رسید.

مقارن همین دوران بود که واژه موسیقی راه یافته و به تدریج جایگزین غنا عربی شده است. بر اساس مدارک موجود واژه موسیقی و هم خانواده های آن در مفتاح العلوم خوارزمی و رساله موسیقی اخوان الصفا دیده می شود که هردو متعلق به سده چهارم هجری (دهم میلادی)است. خوارزمی در تعریف موسیقی می گوید: موسیقی به معنی پیوند آهنگ هاست . تعریف ساده موسیقی یا صداهای موسیقایی ،صداهای خوشایندی می شود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت می کند.

 

با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهای خوشایند ، صداهایی هستند که از نظمی خاص پیروی می کنند،وبین آنها نسبت های معینی وجود دارد برای همین عدد در موسیقی دارای اهمیت بسیاری است. تا جائی که فیثاغورث معتقد است که عدداصل وجود در آفرینش است.

 

پیروان او اجسام را هر یک عدد می داشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانی وافلاک از یکدیگر فاصله های معینی دارند، از نسبت آنها نغمه های ساخته می شود وآوازها در اصل ناشی از حرکت افلاک هستند.

ابوعلی سینا می گوید: موسیقی علمی است ریاضی که در آن از چگونگی نغمه ها ، از نظرملایمت وتنافر وچگونگی زمان های بین نغمه ها بحث می شود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تالیف کرد.

ابونصر فارابی در احصاالعلوم موسیقی را علم شناسایی الحان می داند که شامل دو علم است: یکی علم موسیقی عملی و دیگری علم موسیقی نظری. امروزه نیز این تقسیم بندی در موسیقی وجود دارد . افلاطون در تعریف موسیقی می گوید : موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح و جهانیان و بال به تفکر،وجهش به تصور، وربایش به غم وشادی ،وحیات به همه می بخشد.

مرحوم خالقی درکتاب نظری به موسیقی می نویسد: موسیقی صنعت ترکیب اصوات و صداهاست به طوری که خوشایند باشد وسبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح می گردد.

 

موسیقی و معماری ۲

شنوایی انسان
 
گوش از سه بخش خارجی.میانی و داخلی تشکیل شده است.گوش خارجی صداها را جمع آوری کرده و به داخل مجرای گوش هدایت می کند.انرژی صوتی از طریق مجرای شنوایی  عبور می کند و قسمتهای مختلف گوش میانی را به حرکت در می آورد . گوش میانی از طبل گوش ( پرده سماخ ) . استخوانهای چکشی . سندانی و رکابی تشکیل شده است . استخوان رکابی مانند پیستونی عمل کرده و ارتعاشات را به مایع گوش داخلی منتقل می کند . حرکت این سیال سبب حرکت سلولهای مو در حلزون شده . که به نوبه خود عصب را در غشای پایه تحریک کرده و این تحریک تپ های الکتریکی را توسط عصب کرانیال به مغز منتقل می کند . این تپ ها را به صورت صدا می شنویم .
تشخیص تواترها در حلزون . توسط غشا پایه ای انجام می شود . این غشا در یک انتها در تواتر 20Hz و در انتهای دیگر در تواتر      20000HZ   به ارتعاش در می آید .
گوش تواترهای مجزا و مشخص را تشخیص داده و می شنود . مع ذالک ساز و کار شنوایی به کمک مغز این قابلیت و توانایی را دارد که هم تواترهای تک و ساده و هم ترکیب آنها را در غالب صدا بشنود .
بنابراین هنگامی که به یک قطعه موسیقی که توسط چهار نفر اجرا می شود گوش می دهیم . هم می توانیم صدای ایجاد شده را از ارکستر چهار نفره و هم صدای ایجاد شده از تک تک آلات موسیقی را بشنویم .
گوشی که عادت کرده باشد . به کمک تمرکز حواس می تواند در یک ارکستر ۱۲۰ نفره تنها صدای یک آلت موسیقی را بشنود ( در این مورد حس بینایی نیز کمک می کند ) . نوازندگان نیز معمولا قادر به چنین کاری هستند حتی اگر از یک آلت موسیقی بخصوص تعدادی چند در ارکستر وجود داشته باشد .
 
علاوه بر این گوش می تواند حق انتخاب داشته باشد یهنی در صدای زمینه نغمه ای خاص را بشنود هر چند صدای زمینه مثلا      20dB   بالاتر از آن نغمه باشد به این ترتیب گوش مانند فیلتری عمل می کند و سایر صداهای نا خواسته را تضعیف می کند لکن به طور طبیعی گوش عکس آنچه قبلا نوشته شد نیز عمل می کند . بدین معنی که صداهایی که از نظر تواتر و فاز از هم مجزا هستند ترکیب می کند . برای مثال در یک ضربه زدن به سیم پیانو سه نغمه ایجاد شده با تواتر متفاوت . در صورتیکه بسرعت نواخته شوند غیر همفاز خواهند بود . علی رغم اینکه سه نغمه با حداکثر شدت به طور همزمان نواخته نمی شوند . ولی گوش آنها را ترکیب کرده و به عنوان صوت واحد می شنود .
در محاسبات دسی بل و همین طور در قسمتهایی که در ذیل خواهد آمد . فرض بر این است که گوش از اختلاف فازها صرف نظر کرده و تواترها را ترکیب می کند . اما این موضوع همیشه صحت ندارد بخصوص هنگامی که تفوت تواترها زیاد باشد . به این دلیل . داده های جداول مربوطه ( نمایش صداهای مختلط به صورت یک عدد ) ممکن است گمراه کننده باشد از این رو لازم است با دقت و احتباط از آن استفاده شود .
در آستانه شنوایی  ( تقریبا OdB ) مولکول های هوا به طبل گوش برخورد کرده و دامنه نوسانات طبل گوش تقریبا یک انگستروم بود. که این مقدار تقریبا معادل قطر یک اتم است .
بنابراین حساسیت گوش انسان نزدیک به حدود واقعی است . درانتهای دیگر بیناب نوفه . آستانه درد برابر 130dB  است . که سبب حرکت ارتعاشی طبل گوش با دامنه    25/0 MM   می شود . گستره بین دو مقدار بسیار وسیع است .
شرح مختصری که درباره حداقل شنوایی داده شده نشان می دهد که نوسانات طبل گوش در نتیجه فشار هواست . بنابراین کمیتی که بیش از شدت ( چگالی توان ) مورد نظر است . فشار صدا ( چگالی نیرو ) است و همچنین کمیت تراز فشار که نسبت فشار صوت به فشار صوت مبنا بر حسب dB   است .

موسیقی و معماری

تعریف معماری:

شناخت معماری با شناخت عوامل تشکیل دهنده /ان آغاز می شود. این برداشت در بر گیرنده کلیه عناصر کالبدی و ساختاری است و امور و مسائل جامعه شناختی فرهنگی - که از شاخه علوم انسانی نشاءت گرفته - کلیتی را می سازد که بدان <معماری> اطلاق می شود.

تعریف معماری از نگاه معماران:

تعریف معماری از نگاه معماران متفاوت است .به برخی از آنها می پردازیم.

ویلیام موریس:

معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری ر احاطه می کند وزمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم نمی توانیم از معماری خارج شویم زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجادشده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن مستثنی هستند.

جان راسکین:

تعریف درست معماری بطوریکه آن رااز یک مجسمه متمایز کند عبارت است از هنر طراحی مجسمه برای یک مکان خاص وجانمایی آن در آنجا براساس مناسب ترین اصول ساختمان .

اتین لویی بوله:

معماری چیست؟آیا من آن را همسو با وییروویوس به عنوان هنر ساختمان تعریف خواهم کرد؟نه.

این تعریف دارای یک اشکال اساسی است. انسان برای ساختن باید از تصور خود استفاده کند. نیاکان ما کاشانه شان را تنها پس از این که شکل آن را تصور می کردند می ساختند .

این فرآورده ذهنی و خلافیت هست که معماری را تشکیل می دهد اینک ما می توانیم آن را به عنوان هنر تولید هر نوع ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعریف کنیم. بدین ترتیب هنر ساختمان تنها یک هنر ثانوی است که به نظر می رسد برای نامیدن بخش علمی معماری مناسب باشد .

آدولف لوس :

زمانی که ما یک تپه و توده خاک به طول ۶ فوت و عرض ۳ فوت در جنگل رو به رو میشویم که با استفاده از بیل به شکل یک هرم روی هم انباشته شده است به فکر فرو میرویم و چیزی در درون ما میگوید : «اینجا کسی دفن شده است» . آن توده خاک معماری است.

لوکوربوزیه :

اینکه معماری در لحظه ای از خلاقیت بوجود می آید یک حقیقت انکار ناپذیر است. زمانیکه ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تامین خواسته هایی برای آسایش و راحتی است برای رسیدن به هدفی متعالی تر از تامین نیازهای صرفا کارکردی برانگیخته میشود و آماده میگردد تا تواناییهای شاعرانه ای را به معرض نمایش گذارد که ما را بر می انگیزانند و به ما لذت و سرور میبخشند.