دکتر عصام العماد، شیعهشناس، متخصص در علم رجال و حدیث و تاریخ، مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و فارغالتحصیل دانشگاههای مذاهب عربستان سعودی است. وی که خود زمانی پیرو وهابیت بوده و به مذهب تشیع گرویده است، در گفتوگوی تفصیلی به تشریح شکلگیری فرقه وهابیت و افشای ماهیت آن پرداخته است.
وی با بیان این که مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است، گفت که نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت میگیرد ناشی از این تفکر است.
العماد، بزرگترین مشکل دنیای اسلام را حرکت وهابیت دانست و با بیان این که وهابیون به مقولهای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند، پیشنهاد داد که علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیهای مشترک صادر کنند.
وی با اشاره به این که فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است، آن را در راستای متوقف کردن حرکت حزبالله لبنان و اخوان المسلمین دانست.
دکتر عصام العماد که یمنیالاصل و 39 ساله است و تحصیلات خود را در دانشگاههای عربستان گذرانده و روزی خود در زمره پیروان وهابیت بوده و امروز به عنوان یک شیعهشناس در ایران به تدریس و تالیف مشغول است، در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: صدور فتوای تکفیری 38 نفر از علمای وهابی عربستان چیز غریب و جدیدی نیست؛ چرا که وقتی ما به تاریخ وهابیت از بدو تأسیس آن نگاه میکنیم، مشاهده میکنیم که وهابیت در بستر تکفیر به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حرکت کرده است.
وی گفت: گمان نمیکنم هیچ مذهبی همانند وهابیت در فضای تکفیری تبلور یافته باشد و متاسفانه اینگونه تندروی آنان ناشی از جهل به معنی تکفیر و خصوصیات آن است.
العماد اظهار داشت: بنده از آن زمان که به ایران آمدم مشغول تالیف کتب و نقد روش وهابیت شدم که یک نمونه از مناظراتم با یکی از مفتیهای کویت صورت گرفت و آن در مجموعه کتاب «الزلزال» چاپ شده است که به فارسی نیز ترجمه شده است.
مؤسس فرقه وهابیت اطلاع کاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت نداشته است
وی ادامه داد: شیخ محمد عبدالوهاب مؤسس مذهب وهابیت است و فردی است که در خانوادهی علمی رشد و در نزد پدر و برادر خود تحصیل کرده است ولیکن متاسفانه انحرافات بزرگ فکری داشته است.
معتقدم شیخ عبدالوهاب با دو مشکل بسیار بزرگ دست و پنجه نرم میکرد که البته این دو مشکل را از مطالعات مکرر کتابهای وی، کشف کردهام. مشکل اول وی کمبود علم بوده است. او اطلاع کاملی از علوم اسلامی چون منطق و اصول و لغت و... نداشته است.
وی گفت: شیخ محمد عبدالوهاب هرگز نتوانسته است تحصیلی کامل و جامع از علوم، در یک دانشگاه معتبر داشته باشد و هرگز نتوانسته به شکلی ملازم نزد شخصیتی علمی تلمذ کند.
عصام العماد افزود: متأسفانه شیخ محمدعبدالوهاب قبل از اینکه تحصیلات خود را بهطور کامل تکمیل کند، عهدهدار امر تبلیغ دین شد؛ این در حالی بود که وی دارای روحیه تندرویی بود.
مشکل اساسی و بزرگ موسس وهابیت انحراف سلوکی نبوده بلکه مشکل فکری بوده است
وی مشکل دوم شیخ محمد عبدالوهاب را انحراف فکری و عقیدتی برشمرد و عنوان کرد: مشکل اساسی و بزرگ وی، مشکل فکری بوده است که نمونه چنین مسألهای درمیان خوارج در زمان امام علی علیهالسلام وجود داشته است.
عبدالوهاب علاوه بر شیعه، اهل تسنن معتدل را نیز مورد هجمه قرار داد
وی اضافه کرد: از بدو ظهور شیخ محمد عبدالوهاب ما شاهد افکار خطرناکی از وی بودیم که متأسفانه وی فقط بر ضد شیعه عمل نکرد بلکه تمام اهل تسنن مخلص و معتدل را نیز مورد هجمه فتوایی خود قرار داد.
عصام العماد گفت: شیخ محمد عبدالوهاب معنای حقیقی و ضوابط اصلی تکفیر را پی نبرده بود؛ بنابراین جمع کثیری از مسلمانان شیعه و سنی را داخل در دایره شرک و تکفیر نمود و این همان خطر بزرگ است. وی هرکس که تابع افکارش نبود را ضد توحید میانگاشت.
وی ادامه داد: این شخصیت با فکر شخصی خود قواعدی را در زمینه توحید تدوین کرده بود و هر کسی را با این چهارچوب مخالفت یا نقد میکرد، کافر میشمرد و بر این اساس مشاهده میکنیم بزرگان علمی عالم اسلام را رد کرده است؛ مثلا کتاب توحید زمخشری، تفسیر آیات توحید امام فخر رازی و امام ابوحامد غزالی، طبرسی و عسقلانی، ثعلبی و حتی طبری که از علمای بزرگ اهل سنت است، در نظر شیخ محمد عبدالوهاب مصداق کتب مضله است و نویسنده آن کتاب، کافر است.
این محقق تاریخ اسلام خاطر نشان کرد: شیخ محمد عبدالوهاب یک نوع حساسیتی در مساله توحید داشت و درصدد بود با فکر خودش این مساله را حل کند غافل از اینکه کمیتش در این زمینه لنگ بود و او با کارش نه فقط مشکل در عربستان، بلکه در تمام جوامع اسلامی از اندلس تا ایران و پاکستان و در میان تمام فرق اعم از اشعری،معتزله، سلفیه و شیعه و... ایجاد کرد. وی باعث شد جنبشهای بزرگ اسلامی به چند دستگی مبدل شوند و از حرکت باز ایستند.
موسس وهابیت میخواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل کند
عصام العماد تاکید کرد: بنده در صدد این نیستم که نیت شیخ محمدعبدالوهاب را در این کار بیابم؛ چرا که نیت، امری درونی و فقط خداوند متعال از آن مطلع است. آنچه برای من مسلم است، این است که شیخ با عملکردش میخواست توحید ساختگی خویش را بر دیگران تحمیل کند، بدون اینکه درک جامعی از آن داشته باشد. او به قدری تعصب داشت که در نامههای خویش به دیگران، آنان را مشرک خطاب میکرد و میگفت (من محمد عبدالوهاب الی المشرکین). وی معتقد بود جان و مال و زنان مخالفش برای طرفدارانش مباح است.
وی ادامه داد: حتی شیخ سلیمان عبدالوهاب برادر شیخ محمد عبدالوهاب نیز به مقابله با او پرداخت و روزی به او گفته بود«تو هرگز کتابهایی را که خواندهای به درستی درک نکردهای».
وی تاکید کرد: بسیاری از مسایلی را که شیخ محمدعبدالوهاب متعرض آن شده است، به قدری تند است که بسیاری معتقدند «ابن تیمیه» که او هم یکی از شخصیتهای افراطی در تاریخ بوده است، از وی معتدلتر بوده است؛ چرا که در باب بدعت، کثیری از امور هستند که شیخ محمد عبدالوهاب آن را داخل در شرک دانسته، ولی «ابن تیمیه» چنین نکرده است.
دکتر عصام العماد، فتوای تکفیری 38 تن از علمای وهابی را متأثر از فتاوای شیخ محمد عبدالوهاب عنوان و اضافه کرد: تا زمانی که راه حلی برای این معضل نیابیم، مشکل جهان اسلام حل نخواهد شد.
بزرگترین مشکل دنیای اسلام حرکت وهابیت است
وی گفت: شیخ محمدسعید رمضان لوطی که از فقهای بزرگ است، گفته بود «حدود 200 متفکر اسلامی از سراسر جهان اجتماعی تشکیل دادیم تا مشکلات جهان اسلام را بیابیم و حل کنیم. پس از بحث به این نتیجه رسیدیم که بزرگترین مشکل که دنیای اسلام با آن دست و پنجه نرم میکند حرکت وهابیت است.» اینان مشکلاتی در تمام دنیا اعم از آمریکا و فرانسه، آلمان و چین و تمام جاهایی که در آن نفوذ کردهاند، ایجاد نمودهاند.
دکتر العماد از قول دکتر علامه یوسف قرضاوی نقل کرد: در دنیای اسلام کسی اعم از مرده و زنده وجود ندارد مگر اینکه وهابیت کتابی در لعن آن نوشته است چه شیعه باشد چه سنی، چه زیدی و چه...
وی خاطر نشان کرد: به عنوان مثال یک وهابی کتابی در رد سید جمالالدین اسدآبادی به نام «تحذیر الامم من کلب العجم = برحذر داشتن امت از ...فارسی» نوشته است. یک وهابی دیگر کتابی در رد صاحب «تفسیر المنار» به نام «صواعق من النار علی صاحب المنار: هجوم شعلههای آتش بر سر صاحب کتاب المنار» نوشته است. دیگری کتابی به نام «الکلب العالی یوسف القرضاوی: ... بزرگ یوسف قرضاوی» نوشته است.
تمام نوشتههای آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است
عصام گفت: بنده قبل از شیعه شدنم نزد فردی به نام «المدخلی» درس میخواندم که نزد این شیخ قریب 100 کتاب در لعن و رد بزرگان اسلام اعم از «سید محمد قطب»، «شیخ محمد غزالی»، «آیتالله خویی»، «شیخ محمد عبده» و ... وجود داشت. این در حالی است که ما در میان کتب وهابیون کتابی در رد مارکسیست، بودائیسم، بهائیت و تفکرات اسراییلی و آمریکایی نمیبینیم. تمام نوشتههای آنان فقط و فقط علیه مسلمانان است.
فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است
این، فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است
فتوای وهابیون در راستای متوقف کردن حرکت حزبالله لبنان و اخوان المسلمین است
وی تاکید کرد: فتوای وهابیون ناشی از تاثیرات عناصر اسراییلی در میان آنان است و باید توجه داشت که این فتوایی است که از قصر سعودی صادر شده است زیرا تمام علماء و مفتیهای عربستان کارگزار حکومت هستند. این فتوا در جهت منافع اسراییل و برای متوقف کردن حرکت حزبالله لبنان و حماس و اخوان المسلمین و... صادر شده است.
عصام العماد، ظهور وهابیون معقول در عربستان را از پدیدههای مبارک یاد کرد و به خبرنگار فقه و حقوق ایسنا گفت: شیخ سلیمان العوده، سردمدار وهابیون معقول از جمله کسانی است که شجاعت نقد شیخ محمد عبدالوهاب را یافت و او را به خطا منتسب کرد.
وی، دلیل تحقق چنین امری را دارای ریشهی تاریخی عنوان کرد و گفت: پس از آنکه بین «ملک فیصل» و «جمال عبدالناصر» درگیری پیش آمد، «ملک فیصل» جهت انتقامگیری، جمعی از علمای اهل تسنن مصر از جمله «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» را به عربستان دعوت کرد تا آنان را بر ضد «جمال عبدالناصر» به کار گیرد ولیکن وقتی آنان وارد عربستان شدند چون از تفکرات «سید جمالالدین اسدآبادی» و «شیخ محمد عبده» تاثیر پذیرفته بودند، تفکرات «شیخ محمد عبدالوهاب» را مورد انتقاد شدید قرار دادند.
عصام العماد گفت: وقتی اینان وارد عربستان شدند «شیخ ربیع مدخلی» و «بنباز» تعبیری کرده و گفته بودند ورود اینان به منزلهی بمبی است که موجب انفجار تفکر وهابی خواهد شد.
وی ادامه داد: «سید محمد قطب» پس از محکومیت به اقامت اجباری در عربستان مشغول تدریس شد و شاگردان معقولی چون «سلیمان العوده» را پرورش داد.
درشرایطی که امام علی علیه السلام وعمربنخطاب درعربستان نقد میشدند،کسی حق نقد عبدالوهاب را نداشت
عصام العماد گفت: من به یاد دارم زمانی در دانشگاههای عربستان نقد امام علی علیهالسلام و حتی عمر بن خطاب به راحتی صورت میگرفت ولی هیچکس حق نقد شیخ محمد عبدالوهاب را نداشت. در این ایام با ظهور بزرگانی شجاع چون «سید محمد قطب» و «شیخ محمد غزالی» این وضعیت افول یافت.
وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی«قطب»مقابله کنند،او را به شورش علیه ولی امر خودمتهم کردند
وی ادامه داد: وقتی بزرگان وهابی نتوانستند با قدرت علمی «سید محمد قطب» مقابله کنند، او را متهم کردند به اینکه علیه ولی امر خود شورش کرده است که او نیز در جواب گفته بود اگر ولی امری برای من باشد، او «جمال عبدالناصر» است.
حرکت وهابیت در جهت اهداف انگلیس، آمریکا و اسراییل است
نگاه فرقه وهابیت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوری که در دنیا صورت میگیرد ناشی از این تفکر است
عصام العماد، حرکت وهابیت را در جهت اهداف انگلیس و آمریکا و اسرائیل برشمرد و گفت: این مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور دیگر اهتمام ندارد و معتقدند زیارت قبور شرک است و انفجار قبوری که در دنیا صورت میگیرد ناشی از این تفکر است. این تا جایی بوده است که برخی از علماء گفته بودند، گویی شیخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراین عقدهای درونی در این مورد دارد.
وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت میدانند
وی، بنای قبور و اشکال مختلف مقبره را از جمله امور عرفی برشمرد و اضافه کرد: وهابیون چون درک درستی از معارف ندارند امور عرفی را داخل در مفهوم بدعت میدانند.
به اعتقاد عبدالوهاب، مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعونترند
مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام گفت: محمد عبدالوهاب آنچنان در مورد مسلمانان تندرو بود که در کتاب خود نوشته است مشرکین مسلمان از مشرکین دوران پیامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعونترند.
مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود
وی تصریح کرد: معتقدم هر جا تکفیری صورت گیرد پس از آن انفجاری در عالم رخ خواهد داد و مرض تکفیر امری است که باید نسبت به آن هوشیار بود.
این محقق و پژوهشگر تاریخ و حدیث تاکید کرد: باید مومنین کاملا مواظب و هوشیار باشند چرا که پشیمانی پس از تحقق مشکلات سودی نخواهد داشت.
وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد
عصام العماد ابراز عقیده کرد: وهابیون هرگز در انفجار حرمین عسگریین و کربلا و نجف متوقف نخواهند شد بلکه اگر فرصت یابند، حرم دیگر ائمه اطهار را نیز منفجر خواهند کرد.
علمای شیعه و سنی در مقابل صدور فتاوی تکفیری وهابیون بیانیهای مشترک صادر کنند
وی پیشنهاد کرد: در مقابل صدور فتاوی تکفیری تمام بزرگان اهل سنت و شیعه در تمام نقاط عالم جمع شوند و بیانیهای در محکومیت چنین اموری صادر کنند چرا که کوتاهی در این کار ضرر را متوجه همگان خواهد کرد. محکومیت مراجع دینی در قم و نجف در این زمینه کافی نیست.
از یک وهابی معتدل شنیدم که میگفت دولت ما ایران است
نباید با وهابیون عکسالعملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کرد
عصام العماد اظهار داشت: الحمدالله امروز تمام مسلمانان از شیعه و سنی به جمهوری اسلامی ایران اطمینان دارند و خودم از یک وهابی معتدل شنیدم که میگفت دولت ما ایران است. نباید با وهابیون عکسالعملی مانند آنان داشت بلکه باید با جدال احسن آنان را مجاب کرد.
در حوزههای علمیه ایران فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیدهام
وی تعصب شدید وهابیون را یکی از مشکلات بزرگ آنان عنوان کرد و ادامه داد: متاسفانه در تمام دانشگاههای عربستان کتابهای شیخ محمد عبدالوهاب جزو متون درسی است و از همان ابتدا افکار این شخصیت در وجود دانشجویان مستقر میشود لذا به یاد دارم که وقتی در دانشگاه «محمد سعود» درس میخواندم قریب هزار رساله دکترا در تکفیر شیعه وجود داشت. این در حالی است که در حوزههای علمیه ایرانی ما فتوایی بر تکفیر اهل سنت ندیدهام.
وهابیون به مقولهای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند
عصام العماد در ادامه گفتوگو با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اظهار داشت: وهابیون به مقولهای به نام «تقریب مذاهب» اصلا اعتقادی ندارند و «محمد کباری» که یک عالم بزرگ سعودی کتابی فقط در رد تقریب مذاهب نگاشته است و «ابنجویری» فتوی بر حرمت خوردن غذای شیعه داده است؛ بنابراین اصلاح آنان کار آسانی نیست.
مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است
وی در عین حال خاطر نشان کرد: متاسفانه مبنای فقهی وهابیون بسیار مصلحتی است به گونهای که اگر مصلحت خود را در ارتباط با شیعه ببینند صدها کتاب در اسلامیت شیعه مینویسند.
عصام العماد عنوان کرد: علمای عربستان وقتی دیدهاند ایران به عنوان رهبر فکری دنیای اسلام شناخته شده است، درصدد هجمهی ایران برآمدهاند و آنان وقتی انفجارات در کشور خود را دیدند به جهت تحقق چنین انفجاراتی در ایران، با صدور فتواهای تکفیرانه افکار را به چنین سمتی هدایت میکنند.
ایران باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات وهابیون برآید
وی گفت: جمهوری اسلامی که آراسته به سیاست علوی است باید با جمع بین دیپلماسی و دین هوشیارانه در جهت خنثی کردن تحریکات آنان برآید.
شیعه شدنم هدیهی آسمانی بود
دکتر عصام العماد، شیعه شدنش را هدیهی آسمانی برشمرد و گفت: من در نزد «بنباز» در عربستان مشغول تحصیل بودم و با خود در این اندیشه بودم که پس از قرنها ارادات خالصانه نسبت به امام علی و امام حسین علیه السلام و دیگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عدهای موج میزند و کهنه نشده است و از طرف دیگر نقدهای شدید نسبت به امام علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام را در مجالس علمی عربستان مشاهده میکردم و میدیدم ظلمهای یزد و معاویه توجیه میشود ولی به راحتی امامان شیعه نقد میشوند.
مشاهده میکردم در عربستان کتابهایی در دفاع از یزید و... نوشته شده و هیچگونه انتقادی بر آنان وارد نکردهاند
وی ادامه داد: بنده مجالسی را مشاهده میکردم که به راحتی امام علی علیه السلام را نقد میکنند ولی وقتی فضایل امام -که حتی در خود کتابهایشان نیز هست- میشنوند، قدرت تحمل ندارند. مشاهده میکردم کتابهای متنوعی در دفاع از یزید و عمروعاص و... نوشته شده است و هیچگونه انتقادی بر آنان وارد نکردهاند.
وی ادامه داد: اینگونه جریانات باعث شد بر نفسم عتاب کنم و خود را به مطالعه در سیرهی اهل بیت علیهم السلام وادار کردم.
مدرس مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام به ایسنا گفت: در شبی از شبهای ماه رمضان پس از نماز تراویح در مجلسی حاضر شدم که امام علی علیه السلام را در قفس اتهام گذاشته بودند و به تمام عملکرد او بدون دلیل اعتراض میکردند و او را خلیفهای عنوان میکردند که اگر زودتر کشته میشد، آمریکای امروز مسلمان میگشت. دیدم آنان امام حسین علیه السلام را سببساز فتنه بزرگ اجتماعی مینامیدند که پس از این جلسه به شدت به مطالعه و تحقیق در زندگی اهل بیت علیهم السلام روی آوردم.
پس از مطالعات تخصصی، دریافتم که تمام کارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود
به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است
وی اذعان کرد: پس از مطالعاتم که به طور تخصصی انجام دادم، یافتم که اتفاقا تمام کارهای امام علی علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود و به این نتیجه رسیدم که سخنان وهابیون تماما توجیهات رکیکه و فاقد منطق است. مثلا آنان احادیث فضایل امام علی علیهالسلام را بیاهمیت میخواندند ولی نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد معاویه (خداوند هیچ وقت شکمت را سیر نکند) را از جمله فضایل معاویه میدانستند و توجیه میکردند مقصود از این حدیث این است که معاویه هیچگاه سیر نشود و بخورد و سلامت پیدا کند.
عصام العماد افزود: شیعه شدن من نه فقط به اراده خودم بلکه با کرامت الهی و عنایت آسمانی تحقق پذیرفت و خداوند را با تمام وجود بر این نعمت عظمی شاکرم و از او میخواهم مرا به معارف بیشتری هدایت کند.
به دلیل شیعه شدنم هماکنون مورد تکفیر وهابیون هستم
وی در پایان خاطر نشان کرد: بنده به دلیل شیعه شدنم هماکنون مورد تکفیر وهابیون هستم.
منبع : موعود
من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا می شنوم زقدسیان زمزمه رضا رضا
یک :
دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه بخاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا میکنم.
دو :
هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود .
سه :
اگر کسی تو را آنطور که میخواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد .
چهار :
دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تورا لمس کند .
پنج :
بد ترین دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرکز به او نخواهی رسید .
ششم :
هرکز لبخند را ترک نکن ، حتی وقتی ناراحتی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو شود.
هفتم :
تو ممکن است در تمام دنیا یک نفر باشی ، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی .
هشتم :
هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند ، نگذران .
نهم :
شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نا مناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را ، به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر می توانی شکر گزار باشی .
دهم :
به چیزی که کذشته غم مخور، به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن .
یازدهم :
همیشه افرادی هستند که تورامی آزارند، با این حال همواره به دیگران اعتماد کن وفقط مواظب باش که به کسی که تو را آزرده ، دوباره اعتماد نکنی .
دوازدهم :
خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد .
سیزدهم :
زیاده از حد خود را تحد فشار نگذار ، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری .
چند جمله با خدا
------------------------------
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم …
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش میشد بهت نزدیک شم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.
------------------------------
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.
------------------------------
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.
------------------------------
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.
------------------------------
گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.
------------------------------
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/۵۳) ::.
------------------------------
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! … توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.
------------------------------
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.
------------------------------
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم
من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش
بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن .
خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) ::
INTERVIEW WITH GOD
گفتگو با خدا
I dreamed I had an interview with
god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم
God asked
خدا گفت
So you would like to interview me
پس می خواهی با من گفتگو کنی
I said ,If you have the time
گفتم اگر وقت داشته باشید
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدی است
What questions do you have in mind
for me
چه سوالاتی در ذهن داری که می خواهی از من بپرسی
What surprises you most about human
kind
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند
God answered
خدا پاسخ داد
That they get bored with child hood
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند
They rush to grow up and then
عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد
long to be children again
حسرت دوران کودکی را می خورند
That they lose their health to make
money
اینکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول می کنند
and then
و بعد
lose their money to restore their
health
پولشان را خرج حفظ سلامتی می کنند
That by thinking anxiously about the
future
اینکه با نگرانی نسبت به آینده
They forget the present
زمان حال را فراموش می کنند
such that they live in nether the
present
آنچنان که دیگر نه در حال زندگی می کنند
And not the future
نه در آینده
That they live as if they will never
die
این که چنان زندگی می کنند که گویی ، نخواهند مرد
and die as if they had never lived
و آنچنان می میرند که گویی هرگز نبوده اند
God's hand took mine and
خداوند دستهای مرا در دست گرفت
we were silent for a while
و مدتی هر دو ساکت ماندیم
And then I asked
بعد پرسیدم
As the creator of people
به عنوان خالق انسانها
What are some of life lessons you
want them to learn
می خواهید آنها چه درسهایی از زندگی را یاد بگیرند
God replied with a smile
خداوند با لبخند پاسخ داد
To learn they can not make any one
love them
یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد
but they can do is let themselves be
loved
اما می توان محبوب دیگران شد
To learn that it is not good to
compare themselves to others
یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند
To learn that a rich person is not
one who has the most
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد
but is one who needs the least
بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد
To learn that it takes only a few
seconds to open profound wounds in
persons we love
یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم
and it takes many years to heal them
ولی سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد
To learn to forgive by practicing
for giveness
با بخشیدن بخشش یاد بگیرند
T o learn that there are persons who
love them dearly
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند
But simly do not know how to express
or show their feelings
اما بلد نیستند احساسشان را ابراز کنند یا نشان دهند
To learn that two people can look at
the same thing
یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند
and see it differently
اما آن را متفاوت ببینند
To learn that it is not always
enough that they be forgiven by
others
یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند
The must forgive themselves
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند
And to learn that I am here
و یاد بگیرند که من اینجا هستم
ALWAYS
شادباش می گوییم. بار دیگر روز جهانی کودک، روز پاسداشت کودک و کودکی، روز پاسداشت نیک سرشتی انسان و ارج نهادن به این پاکی و مهر فرا رسید. روزی که باید اندیشهای دوباره به آینده کنیم و کودکان را که مظهر آینده هستند،
بیشتر دریابیم. این روز بزرگ و این رویداد مبارک را به همه کودکان
شادباش می گوییم.
احترام: پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: "به شخصیت فرزندان خود ارج نهید و آداب و آیینهای رفتار خویش را نیکو و درست گردانید تا مشمول آمرزش خدا شوید."
شانزده مهرماه (8 اکتبر) در برخی نقاط دنیا از جمله ایران روز جهانی کودک است.1 انجمن حمایت از حقوق کودکان «یونیسف»، شعار روز جهانی کودک امسال 2007 ؛ "جهانی شایسته کودکان، جهانی بدون خشونت" انتخاب نموده است. تاکید بر آگاهی دادن و آموزش به خانوادهها در جهت برخورد صحیح با کودکان و در نظر گرفتن حقوق کودکان از جمله مواردی است که این صندوق امسال به آن پرداخته است. در دین مبین اسلام لزوم توجه به کودک و دوران کودکی سفارش فراوان شده است. آیاتی که نسبت به حقوق کودک در اسلام وجود دارد و روایات موجود همه حکایات بر اهمیت اسلام به کودکان و حقوق ایشان دارد . اسلام، پدران را از کشتن فرزندان به خاطر ترس از کمبود هزینه منع کرد. چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید: "فرزندان خود را از ترس کمی روزی نکشید، ما به شما و آنها روزی می دهیم زیرا قتل آنها اشتباه و گناه بزرگی است." رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید: "به کودکان خود محبت کنید و نسبت به آنها ترحم نمایید. وقتی به آنها وعده دادید، وفا کنید زیرا آنها جز اینکه شما را روزی دهنده خود می بینند تصور دیگری ندارند." والدین مسئول تأمین تمام نیازهای کودک اعم از مادی و معنوی می باشند: نیازمندیهای جسمانی کودک: نمو جسمانی کودک با فراهم ساختن وسایل مادی امکان پذیر است تا از این طریق نیازهای بدنی او اشباع شود. این رشد و نمو با تغذیه، بهداشت کافی، آب و هوا، مسکن، خواب، بازی و امثال آن، به دست می آید. تعلیم ورزش به کودک: حرکت و جنبش، اساس هر عمل غریزی و پایه وظایف حیاتی است که زندگی شاداب و سلامت در گرو آن است. نیازمندیهای روحی: انتخاب نام زیبا، نخستین احسان و نیکی پدر به کودک انتخاب نام زیبا و خوشایند برای اوست و این از حقوق لازم کودکان می باشد.
اینک که من از دنیا میروم بیست و پنج کشور جزو امپراطوری ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان و در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورها نیز در ایران دارای احترام میباشند . جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد .
اکنون که من از این دنیا میروم تو دوازده کرور زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته بخاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیافزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمیگویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که با سنگ ساخته میشود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه میشود حشرات در آن بوجود نمیآید و غله در این انبارها چند سال میماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسر خواربار استفاده کن و غله جدید بعد از اینکه زیاد شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو و یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوستی بنمایی .
کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و اتمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید آن را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در قلمرو ایران نظم و امنیت برقرار شود ولی فرصت نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی و با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشا ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده چون هر دوی آنها افت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند برای مالیات قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .
افسران و سربازان ارتش را راضی نگهدار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بدرفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها به این طور خواهد بود که دست روی دست گذارده و تسلیم میشوند تا اینکه وسیله شکست خوردنت را فراهم نمایند .
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر قدر که فهم و عقل آنها زیادتر شود تو با اطمینان بیشتر میتوانی سلطنت نمایی . همواره حامیکیش یزدان پرستی باش اما هیچ قومیرا مجبور نکن که از کیش تو پیروی کنند و پیوسته بخاطر داشته باش که هر کس باید آزاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .
بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم بدن مرا بشوی و آنگاه کفنی را که خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قیر بگذار اما مقبره مرا که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که میتوانی وارد قبر شوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمیمن که پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت میکردم مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمیاین است که بمیرد خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد یا یک خوار کن . هیچ کس در این جهان باقی نمیماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست میآوری وارد قبر من شوی و تابوت را ببینی غرور و خودخواهی بر تو غلبه خواهد کرد اما وقتی مرگ را نزدیک خود دیدی بگو که قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبرتو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .
زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی و هم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر نماید زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم بشود ظلم خواهد کرد .
هرگز از آباد کردن دست برندار ؛ زیرا اگر دست ازآباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد رفت زیرا قاعده این است که وقتی کشور آباد نمیشود بطرف ویرانی میرود . در آباد کردن ؛ حفر قنات و احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول اهمیت قرار بده . عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ولی عفو فقط باید موقعی بکار رود که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطاکار را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .
بیش از این چیزی نمیگویم واین اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند کردم تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟!
داوند پاسخ داد : دستور کار او را دیده ای :
او باید کاملا قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند .
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد .
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد!!!
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟!!
خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند !
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید، از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند، بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد ...
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد : این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید !
خداوند فرمود : نمی شود! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم. او می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج ساله را وادار کند دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد :اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی !
- بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .
فرشته پرسید : فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد : ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید !!!
خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است !
فرشته پرسید : اشک دیگر چیست ؟!
خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی، تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد : شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا حیرت انگیزند ...
زن ها قدرتی دارند که همه را متحیر می کند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.
در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، « نه » نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند.
وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و وقتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دلشان می شکند.
در غم از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند، با این حال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد.
می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد.
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان می آورند.
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند.
و خداوند بزرگ ، دانای اسرار است …
اگر شما به مرد زندگیتان بگویید که: "عزیزم ما باید در مورد رابطه مان با هم کمی بیشتر صحبت کنیم" تصور می کنید چه اتفاقی می افتد؟
اگر شما پاسخی به این شرح را در ذهن خود تصور می کنید:" فکر نمی کردم هیچ موقع یک چنین تقاضایی از من داشته باشی، من هم می خواستم به هر ترتیبی که شده احساساتم را با تو در میان بگذارم و در عین حال تمایل دارم که با خواسته های تو نیز آشنا شوم و ببینم که دلت می خواهد چه تغییراتی را در رفتار خود ایجاد کنم" به شما اطمینان می دهم خوشبخت ترین زوجی هستید که در دنیا یافت می شود و در این مورد هم هیچ گونه شکی به دل راه ندهید.
زمانیکه صحبت از یک چنین مسائلی به میان می آید معمولاً آقایون تمایلی به انجام این کار از خود نشان نمی دهند، در لاک دفاعی فرو می روند، و اکثر آنها تصور می کنند که خانم قصد دارد آنها را به خاط رگناهی که مرتکب نشده اند، مجازات کند.
به طور حتم شما هم تا کنون شاهد یک چنین مشاجراتی بوده اید. هم خانم و هم آقا هر دو حرف هایشان را از بر هستند و همیشه جریان خیلی بد تر از آنچه که انتظارش را دارید به پایان می رسد. به همین خاطر هیچ شکی وجود ندارد که چرا آقایون از این چند کلمه بیش از هر چیزی وحشت دارند: "عزیزم باید صحبت کنیم"
ما در جلسات مشاوره ای که داشتیم از خانم های بسیار زیادی سوال می کردیم که در گذشته چگونه با همسران خود ارتباط برقرار می کردند. اغلب آنها چیز هایی از این قبیل در جواب به ما تحویل می دادند: "این کار به هیچ شیوه ای جواب نمی دهد، آقایون هیچ گاه توانایی برقررای ارتباط را ندارند، به سرعت عصبانی می شوند، و صبر و شکیبایی خود را از دست می دهند. به هیچ وجه علاقه ای به انجام این کار از خود نشان نمی دهند."
به هر حال به نظر می رسد زمانیکه صحبت از "گفتگو در مورد روابط زناشویی" به میان می آید آقایون تصور می کنند چیزهایی را می دانند که خانم ها از آن بی اطلاع هستند. تحقیقات و بررسی های 50 ساله ما حاکی از این امر هستند که بدون در نظر گرفتن اینکه شما از گفتگو با همسرتان چه هدفی داشته باشید، اما به هر حال احتمال بروز اشتباهاتی وجود دارند که می توانند رابطه را از آن چیزی که هست بدتر کرده و بر مشکلات شما بیفزایند.
درون هر مشاجره ای نوعی از هم گسیختگی وجود دارد
این امر هیچ ارتباطی به عدم علاقه همسرتان و یا اینکه دارای مهارت های بالای ارتباطی نمی باشد، ندارد.
خانم ها تنها به این دلیل می خواهند در مورد ارتباط خود صحبت کنند چرا که احساس عصبانیت می کنند و با انجام دادن این کار تنها سعی بر این دارند که احساس بهتری را در خود ایجاد نمایند. از سوی دیگر آقایون تمایلی به صحبت کردن ندارند چراکه حرف زدن هیچ یک از احساسات آنها را بهتر نمی کند. در حقیقت میتوان اظهار داشت که حتی در برخی موارد انجام این کار می تواند حال آنها را بدتر هم بکند. به هر حال چه خانم موفق شود او را واردار به حرف زدن کند چه نتواند این کار را انجام دهد، نوعی عدم ارتباط صحیح و از هم گسیختگی میان آنها برقرار خواهد شد.
به هر حال با شروع هر گونه مشاجره ای باید در انتظار نوعی ناامیدی، یاس ، تنفر و رنجش باشیم. گاهی اوقات کار به جایی می رسد که طرفین ترجیح می دهند اصلاً در یک چنین رابطه ای قرار نگیرند.
استرس مزمنی که باعث می شود در همه حال خانم ها و آقایون احساس دور شدن از یکدیگر را تجربه کنند از نحوه برخورد آنها در مقابل احساسات مختلف از جمله ترس و خجالت نشات می گیرد. این تفاوت فاحش میان جنس مذکر و مونث، از همان ابتدای تولد به وضوح قابل مشاهده می باشد.
اما یکی از مسائل دیگری که می تواند افراد را بر سر دو راهی قرار دهد این است که "آیا در مشاجرات واقعاً در مورد ارتباط حرفی به میان می آید یا خیر؟" علاوه بر اینکه خانم ها به این دلیل گفتگو می کنند که احساس یاس و نامیدی دارند، می توان به این نکته هم اشاره کرد که در کنار این ناامیدی نوعی حس اضطراب و ترس نیز به آنها دست می دهد.
از عمده دلایلی که آقایون هیچگونه تمایلی به گفتگو در مورد مسائل و مشکلات خانوادگی با همسران خود ندارند این است که احساس ناامیدی و پشیمانی خانم سبب می شود که احساس کنند شکست خورده اند و نتوانسته اند نیازهای خانم را به درستی برآورده سازند. اگر بخواهیم کمی عمقی تر به این مسئله فکر کنیم باید بگوییم که نوعی حس خجالت به آنها دست می دهد. احساس خجالت آقا آنقدر زیاد است که به او اجازه نمی دهد ترس خانمش را مشاهده کند. ترس خانم هم به او اجازه نمی دهد که خجالت آقا را درک کند.
در یک چنین شرایطی هر دو طرف سعی می کنند تا با اتکا به شیوه های غلط به از بین بردن احساسات خود دست بزنند. دسته ای صحبت می کنند و دسته ای دیگر از انجام این کار امتناع می ورزند. به این ترتیب مشکلات جدی تر شده و هر دو طرف قلب همدیگر را می شکنند و همدیگر را ناامید می کنند.
اگر هر یک از شما کار اشتباهی انجام دهد، این احتمال وجود دارد که رابطه از هم پاشیده شود. باید خجالت و ترس را بشناسید و نحوه صحیح کنترل آنها را یاد بگیرید. باید نقاط آسیب پذیر شخصیت یکدیگر را به درستی درک کنید و ببینید که چگونه میتوانید آنها را مهار نمایید. این امر نگرش شما را نسبت به زندگی بهبود می بخشد و می توانید با دید بازتر ابعاد مشکلات را در نظر گرفته و در صورت نیاز خودتان را جای همسرتان بگذارید. با این کار می توانید میان خود و طرف مقابل محبت و صمیمیتی را ایجاد نمایید که با الفاظ و کلمات نمی توان آنرا تشریح کرد.
همه چیز به توانایی شما در ایجاد پیوند بستگی دارد
آمارهایی که این روزه از طلاق به دست آمده، حاکی از این امر است که دلیل جدایی بسیاری از زوجین از هم گسیختگی احساسی است. 80 درصد افرادی که از همسران خود جدا شده اند، می گویند: "از نظر احساسی از هم دور شده بودیم." واقعاً جای تاسف است.
دوست شدن با خانم های دیگر نمی تواند برای یک خانم دردی را دوا کند، او نیاز دارد تا ارتباط محکم تری را با همسر خودش برقرار کند. بسیاری از تلاش هایی که برای بهبود روابط انجام می شود با شکست مواجه می شود چرا که آنها نمی توانند با گفتگو مشکلی را حل نمایند به این دلیل که از نظر عاطفی از هم دور شده اند.
زوج ها به این دلیل که نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند، از هم دور نمی شوند، بلکه چون از هم دور می شوند و از نظر احساسی پیوندی با هم ندارند نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند. در آغاز زمانیکه احساس می کند با هم پیوند دارند به راحتی می توانند ارتباط برقرا کرده و حرف هایشان را به هم بزنند، و به راحتی برای ساعت ها با هم صحبت می کنند. مشکل از زمانی شروع می شود که او احساسات درونی خود را با همسرش در میان می گذرد اما همسرش به او هیچ توجهی نکرده و به او اهمیت نمی دهد.
خانم به این دلیل عاشق آقا شده بود چرا که احساس می کرد او را از نظر احساسی درک می کند همین امر هم سبب می شد که تمام احساسات منفی اش را فراموش کند و بر ترس هایش غلبه کند. خانم هم با کارهایش باعث می شود که آقا احساس کند یک حامی، پشتیبان و عاشق بی چون و چراست. خانم به او ایمان داشته.
به هر حال در زمان بروز یک چنین مشکلی هر دو طرف باید کاری کنند که صمیمت گذشته مجدداً در رابطه آنها ایجاد شده و پیوندهای از هم گسیخته دوباره محکم شوند. زمانی که به آخرین حد صمیمت برسند، لحظه ای است که نمی توان آنرا در غالب لغات و کلمات گنجاند.
در جریان تخریب قبور ائمه در بقیع یکی از وهابیون برای تخریب گنبد مطهر حضرت رسول (ص ) و برای بمب گذاری به بالای گنبد می رود که ناگهان صاعقه ای با او برخورد می کند و او همان جا خشک می شود .
بعدها وهابیون هر کاری می کنند که جسد این شخص را از آنجا جدا کنند نمی توانند و نا چار می شوند به این گونه که مشاهده می کنید آن را پنهان کنند .
ممکن است سوالی پیش آید که پس چرا وقتی قبور ائمه را خراب کردند این اتفاق نیفتاد .
باید بگویم که هنگامی که ابرهه خواستند خانه خدا را خراب کنند خداوند تمامی آنان را نابود کرد ولی در زمان مروان وقتی حجاج خانه کعبه را خراب کرد هیچ اتفاقی نیفتاد و این نشان از حکمت خداوند دارد که به قول شاعر :
لطف حق با تو مداراها کند چون که از حد بگذرد رسوا کند