سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

سپیدار سبز

وبلاگ علمی هنری

خداوندا......

 
 
خداوندا!! اگر تورا از خوف دوزخت مپرستم در دوزخت بسوزان.
 
واگر به امید بهشتد می پرستم. برمن حرام گردان.
 
واگر از برای تو . تورا می پرستم جمال باقی از من دریغ مدار.

آخرین یادداشت حسین پناهی

 

حسین پناهی

 

دل خوش

جا مانده است 

 چیزی جایی

که هیچ گاه دیگر

هیچ چیز

جایش را پر نخواهد کرد

نه موهای سیاه و

نه دندانهای سفید

خانه .....انتظار

خانه است وسکوت. خانه است و انتظار. و.... خانه است و صبر.....ودیگر هیچ

به سکوت چه بگویم.

وبا سکوت از چه بگویم که با معنایش جوابی رسا داد.

با انتظار چگونه ادامه دهم که چاره نیست.

وبا صبر چه کنم که هردو را مشتاق کرده است.

 

خانه است وسکوت. اماسرشار از آرامش . تنها اوست که همدم حریم خانه است وحریم دل.

اوست که تنها وتنها با بیان سکوتش و سکوتم را کلام است و نگاهش هم جوابی.

 

باید که اینگونه بود.

باید که چنین کرد. وباید که ادامه داد. چون که اوست که پرباراست.

واوست که سرشار است.

سرشار ازناشنیده ها .

سکوت است وسرشار از نا گفته ها

و درپس آن....... نگاهی به ادامه آمدن.

وآن هم انتظار. وباید انتظارش را کشید . چون انتظار است

 

 

وبیش از این ازتونمی خواهد.

سهمش از تواین است:   انتظار .... وانتظار و باز هم انتظار.

چون صبر نتیجه آن است .وچون که اوبیاید همه چیز را خواهی داشت.

باصبر. صبوریرا  وباصبر . سکوت را   و شکست سکوت را.

 

وباصبر انتظار را    و باصبر به سر آمدن انتظار را   وباصبر صبر سرآمدن انتظار را خواهی داشت.

 

وچه زیباست لحظه ای که هر سه در کنارت .... ودیگر تو تنها نیستی.

                                           پس از صبر نوبت ظفر اید

 

 

بنام خدا


  


اگر کمی به تاریخ ادیان و مذاهب نگاه کنیم میبینیم که خیلی از این مذاهب اصلا حرفی از اینها نیست وخیلی ها نیز در کوران حوادث روزگار رنگ باختند .و تعدادی از مذاهب نیز که برخی از آنها روزی خوار اسلام نیز هستند از ره به بیراهه رفتند واز چاله به چاه افتادند. در میان این همه مذاهب تنها مذهبی که بدون اتکال به قدرت حکومتی جباران روزگار توانست  روی پای خود  ایستادگی کند. مذهب تشیع بود.مذهبی که  در هرزمانی وبه هر بهانه ای ظلم ظالمان و بی عدالتی  حاکمان بی عدالت  را به دوش می کشید و اکنون نیز به مدد الهی و با استقامت و پایداری پیروان این مذهب راستین در عصر کنونی  وبه برکت انقلاب اسلامی ایران  در سرتاسر  عالم هستی با افتخار سر بلند کرده و به راه خویش که همان رساندن پرچم این مذهب به دست صاحب اصلی آن می باشد ادامه می دهد.


راستی!!


راز ماندگاری مذهب شیعه چیست؟


و پاسخی هرچند مختصر به این پرسش:


 مهم ترین دلیل ماندگاری مذهب شیعه، حق بودن آن است. قرآن مجید بر اصیل بودن حق تأکید دارد و می فرماید: کف روی آب نابود می شود و اما آن چه به مردم سود می رساند می ماند..(رعد / 17)خداوند این مثال را برای حق و باطل مطرح کرده است.از این رو، با وجود مخالفت های شدیدی که با شیعه در طول تاریخ شده است نتوانستند آن را از صفحة روزگار محو نمایند.
برای ماندگاری علل گوناگونی مانند اهتمام ائمة اطهار(ع) و غنی بودن محتوای کلام پیشوایان مذهب از جمله نهج البلاغه و احادیث اهل بیت(ع) و صحیفة سجادیة امام سجاد(ع) و نشر و اشاعة فرهنگ تشیع از طریق مباحثه و مناظره و تشکیل جلسات و کلاس درس از طریق امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و پرورش شاگردان متعدد در حوزه های علمی و زحمات بی شائبة عالمان دین در عصر غیبت در ترویج مکتب تشیع و پویایی فقه تشیع به مقتضای اجتهاد و حفظ شعائر مذهب از طریق اقامه مجالس عزاداری در محرم و صفر و وقوع نهضت خونین حسینی و شهادت امام حسین(ع) و اسارت خاندان پیامبر (ص) مؤثر بوده است.



عشق و عاطفه

میدونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه؟ لبخندیه که بی اراده روی لبهای یک عاشق نقش میبنده که در نهایت سکوت فریاد بزنه :دوستت داره
 
 
ابر بارنده به دریا می گفت من نبارم تو کجا دریایی , در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو خود از مایی...!!!

بهداشت روانی و نبوغ

   

(( رابطه نبوغ با بیماریهای روانی حداقل از دوهزار سال پیش مورد بحث بوده است....ارسطو خلاقیت را با صرع،  مالیخولیا، و افسردگی مرتبط می سازد......موضوع نبوغ و دیوانگی قرنها ادامه یافت.....بین خلاقیت هنری و بیماریهای روانی ارتباط علمی وجود دارد))

 

 

خلاقیت در انسان یک پدیده چالش پذیر، پر تضاد و مجذوب کننده است. خلاقیت با خلقت آدمی متولد شده و طول عمری به اندازه بشریت دارد. مظاهر خلاقیت در انسان را در دستاوردهای بشر مانند ابداع صنایع، مضامین بکر ادبی، موسیقی های دلنواز و نقاشی های چشم نواز می توان جستجو کرد. البته این موضوع بدان معنا نیست که خلاقیت را فقط محدود به هنر و صنعت و ادبیات بدانیم. هر فکری که در ذهن جرقه ای ایجاد کند و منجر به عملی خرق عادت شود می تواند نمونه ای از خلاقیت باشد. خلاقیت عبارت است از اینکه فرد فکر می کند و ایده های نو و متفاوت ارائه می دهد. خلاقیت را می توان با تولید یا خلق اثری نو و متفاوت ارزیابی کرد، اما باید به خاطر داشت که هر خلاقیتی لزوماً منجر به تولید اثر قابل مشاهده نمی شود. فرد خلاق صاحب چیزی است که انسان های عادی فاقد آن هستند و از این رو ممکن است درک بسیاری از جنبه های روانی و شخصیتی وی برای دیگر انسان ها مشکل باشد  و گاه این صفت بیش از ظرفیت وجودی و تحمل فرد شده و خطر آن وجود دارد که انسان را در خود غرق کرده و کنترل وی را به دست گیرد.

درباره خلاقیت تعاریف و نظریه های متفاوتی ذکر شده است. خلاقیت گاهی به عنوان هدیه خدایان و گاهی نابهنجاری تلقی شده است. رابطه نبوغ با بیماریهای روانی حداقل از دوهزار سال پیش مورد بحث بوده است. ارسطو خلاقیت را با صرع،  مالیخولیا، و افسردگی مرتبط می سازد. او نوشته است که در زمینه فلسفه، سیاست، شعر و هنر افرادی که برجسته شمرده شده اند همگی تمایل به افسردگی داشته اند. یکی از نظریه های باستانی خلاقیت، آنرا به عنوان دیوانگی درنظر می گیرد. این دیدگاه، خودجوشی و غیرعقلانی بودن خلاقیت را نتیجه جنون می داند. موضوع نبوغ و دیوانگی قرنها ادامه یافت. بحث مالیخولیا در قرن 16 و 17 میلادی میان هنرمندان رواج شدیدی یافت. لمبروزو در کتاب معروف خود ( بشر نابغه ) تاکید می کند که انسان به مقتضای ساختمان زودشکن اعصاب خود، خواه ناخواه به سوی جنون سوق داده می شود و نبوغ را یک نوع جنون انسانهای خوشبخت می داند که آنان را به جای سوق دادن به بیمارستانهای روانی، به اوج شهرت و افتخار می رساند. از بررسی های رنک که دانشمندان و هنرمندان را به وسیله آزمونهای فرافکن مورد بررسی قرار داده  و همچنین مطالعه زندگی هنرمندان نامی و مشهور این نتیجه حاصل می شود که احتمالاً بین خلاقیت هنری و اختلالات روانی رابطه ای وجود دارد. برای مثال در تحقیق رنک، ارنست همینگوی، ویرجینیا ولف، هارت کرین، چاترتن، شلی و ساموئل واتسون جزء آن دسته از دانشمندان و هنرمندانی بودند که بیش از دیگران با مشکلات روانی دست و پنجه نرم کرده اند. موسیقی دانان مشهور مانند بتهوون، شوبرت و چایکوفسکی دچار افسردگی بوده اند. بررسی زندگی ادوارد مانچ نقاش مشهور آلمانی نشان می دهد که از هذیان های تعقیب و توهمات شنیداری رنج می برده است. ون گوگ نقاش مشهور نیز مبتلا به صرع و نوسانات شدید خلقی بوده است. چارلی چاپلین، کارگردان، نویسنده و هنرپیشه بزرگ جهان هم دارای نوسانات خلقی بوده است. هنری مورنو دارای اختلال شدید منیک دپرسیو بوده و سرانجام دست به خودکشی زده و مارلون براندو سالها تحت رواندرمانی بوده است.

                                            

در تحقیقی 391 مرد مشهور در علم، فلسفه، سیاست و هنر مورد ارزیابی قرار گرفتند. این افراد شامل دانشمندان و مخترعان، فلاسفه، نقاشان، مجسمه سازان و موسیقی دانان و رمان نویسها بودند. از میان آنها انحرافات شدید شخصیتی فقط در هنرمندان دیداری ( نقاش و مجسمه سازی) ونویسندگان دیده شد. افسردگی، الکلیسم و مشکلات جنسی نیز بیشتر از سایر گروهها در میان هنرمندان شایع بود. به طور کلی از 34 بازنگری پژوهشی در این زمینه بسیاری از مولفان اصرار داشته اند که بین خلاقیت و بیماریهای روانی ارتباط علمی وجود دارد

البته لازم است در ذیل این تحقیقات و تحقیقات بی شمار دیگری که انجام شده این نکات را هم درنظر گرفت:

1-   تحقیقاتی که ذکر شد به رابطه بین خلاقیت هنری و اختلالات روانی پرداخته اند. به کلمه رابطه دقت کنید. در تحقیقات وقتی ما رابطه بین دو عامل را بررسی می کنیم نمی توانیم از آن یافته رابطه علت و معلولی به دست آوریم. یعنی با تکیه بر این تحقیقات نمی توان مشخص کرد که خلاقیت اختلال روانی را ایجاد کرده یا اختلال روانی خلاقیت را. ما فقط می توانیم پیش بینی کنیم که با افزایش خلاقیت هنری احتمالاً رفتار نابهنجار یا اختلالات روانی هم افزایش می یابند.

2-   در تفسیر نتایج به دست امده از این تحقیقات درنظر گرفتن این نکته ضروری است که باید عوامل دیگری را که می توانند بر این نتایج دخالت داشته باشند مورد بررسی قرار داد. یکی از ملاکهای نابهنجاری قلت آماری است. در این ملاک افرادی که در مقایسه با جمعیت کلی در یک ویژگی به خصوص در یک نقطه بسیار بالاتر یا بسیار پایین تر از میانگین جامعه قرار می گیرند نابهنجار محسوب می شوند. از سویی گرایش به متفاوت بودن یا خاص بودن در میان هنرمندان ممکن است به شکل ناخودآگاه در پاسخ به پرسشنامه ها یا ابزارهایی که ملاک تفسیر قرار می گیرند اثر سوء گذاشته و منجر به این نتیجه شود که هنرمندان نسبت به میانگین انحراف زیادی دارند

3-   در میان مطالعات انجام شده عمدتاً به اختلالات خلقی نظیر افسردگی، اختلالات دوقطبی و نوسانات خلقی و در برخی تحقیقات به اختلال شخصیت مرزی و اسکیزوتایپی اشاره شده است. بنابراین هر بیماری یا اختلال روانی با خلاقیت در ارتباط نیست و به نظر می رسد بیشتر نوروزها با خلاقیت در ارتباط باشند تا سایکوزها1

4-   با نگاه خلاقانه و متفاوت نسبت به نتایج به دست امده از این تحقیقات می توان نتیجه استثنایی هم گرفت و آن اینکه اختلالات روانی نه تنها یک ننگ و بدنامی نیست بلکه ممکن است نشاندهنده استعداد فرد در زمینه مسائل هنری باشد و فرد مبتلا به اختلالات روانی می تواند به جای اینکه به خاطر ابتلا به این اختلالات ناراحت باشد و احساس گناه نماید مثبت تر به موضوع نگاه کند که این نگاه مثبت اثری موثر بر توانایی مقابله با بیماری ایجاد می کند.

 

 

اسکیزوفرنی ( جنون جوانی )

جنون جوانی یک بیماری مزمن و اغلب ناتوان کننده روانی است . این بیماری می تواند باعث شود که از مردم و فعالیتهای دنیای اطرافتان جدا بیفتید و به دنیای هذیان پس رفت کنید یا از واقعیت جدا بیفتید.

             جنون جوانی نوعی از جنون است که یک اختلال تفکر محسوب می شود و در آن تفسیر واقعیت غیرطبیعی است. جنون نشانه ای از یک مغز آسیب دیده است.

          این بیماری حدود 1% جمعیت دنیا را مبتلا می کند . شایعترین سن ظهور آن بین 13 تا 25 سالگی است و در مردان زودتر از زنان اتفاق می افتد. در مردان جنون جوانی در سنین نوجوانی تا 20 سالگی عمومیت دارد. در زنان شروع بیماری مشخصاً در سالهای 20 سالگی یا اوایل 30 سالگی است.

          غالباً درمانی برای بیماری وجود ندارد، اما با کار مداوم با یک روانپزشک یا سایر کارشناسان بهداشت روانی این بیماری می تواند با موفقیت کنترل شود. خصوصاً زمانی که تشخیص زود هنگام داده شود. خوشبختانه، داروهای جدید در حال قابل کنترل کردن بیشتر این بیماری کم شناخته شده هستند.

علایم و نشانه ها

          علایم و نشانه های جنون جوانی می تواند شامل موارد زیر باشد :

- هذیان : اعتقادات فردی که بر اساس واقعیت نیستند، مانند بدبینی در مورد اینکه علیه شما توطئه چینی می شود یا مورد آزار قرار می گیرید.

- هذیانهای عجیب و غریب : مثلاً اعتقاد به اینکه مریخی ها افکار شما را کنترل می کنند.

- توهم : احساس اشیاء و چیزهایی که وجود ندارد، مانند تصور صداهای در هم و بر هم

- فقدان احساس یا نشان دادن احساسات نامتناسب

- اختلال عملکرد در محل کار یا موقعیتهای اجتماعی

- مشکلات بهداشت شخصی

          به طور کلی، جنون جوانی باعث کاهش تدریجی و پیشرونده توانایی کار در نقشهای مختلف، خصوصاً در شغل فرد و زندگی فردی می شود. علائم و نشانه های جنون جوانی به میزان زیادی متغیر است.

          یک فرد ممکن است در زمانهای مختلف به شکل متفاوتی عمل کند. ممکن است به شدت پرخاشگر و عصبی شود، یا دچار حالت کاتاتونیا ( حالت بدون حرکت، بدون پاسخ و شبه بیهوشی) شود، یا ممکن است اکثر اوقات رفتار طبیعی داشته باشد. علائم و نشانه هایی که حداقل به مدت 6 ماه مداوم و پیشرونده هستند نشاندهنده جنون جوانی هستند.

به طور کلی جنون جوای دارای علائم مثبت و علائم منفی است.

علائم منفی

          علائم منفی ممکن است در اوایل بیماری اتفاق بیفتد و فرد ممکن است نداند که به درمان نیاز دارد. علائم منفی عموماً همراه با اختلال تدریجی در عملکرد هستند و باعث می شوند کمتر اجتماعی باشید. این علائم می تواند شامل : بی احساسی / احساسات نامتناسب مانند ( خندیدن هنگام توصیف تصورات وحشتناک) و تغییر در صحبت کردن ( صحبت کند و یکنواخت )

علائم مثبت

          علائم مثبت غالباً شامل توهم و هذیان است:

- توهم : توهم زمانی اتفاق می افتد که چیزهایی را که وجود ندارند حس می کنید. شایعترین توهم در جنون جوانی شنیدن صداهاست. ممکن است با صداهایی که هیچ کس دیگری نمی شنود گفتگو کنید . یا ممکن است صداهایی را که شما را به انجام کاری تشویق می کنند بشنوید. توهم ممکن است باعث آسیب رساندن به دیگران شود.

- هذیان :  هذیان عقاید متعصبانه فردی هستند که هیچ پایه واقعی ندارند ،  شایعترین زیر مجموعه جنون جوانی، جنون جوانی پارانوئید ( بدبینانه ) است که در آن عقاید غیر منطقی مبنی بر اینکه دیگران علیه شما توطئه می چینند یا به شما آسیب می رسانند دارید. مثلاً بعضی افراد دچار جنون جوانی ممکن است باور داشته باشند که تلویزیون رفتارهای آنها را جهت می دهد یا نیروهای خارجی افکار آنها را کنترل می کنند.

علتها :

محققین هنوز علت یا علتهای جنون جوانی را شناسایی نکرده اند، گر چه معتقدند که عوامل ژنتیکی در این بیماری نقش دارد. اختلالات ساختمانی شیمیایی مخفی در مغز می تواند با ایجاد بیماری مرتبط باشد .

جنون جوانی ممکن است به تنهایی یا همراه با سایر بیماریهای روانی یا طبی بروز کند.

درک نادرست از جنون جوانی و ارتباط آن با سایر بیماریهای روانی فراوان است، حقایق زیر می تواند به روشن کردن آنچه هست و آنچه نیست کمک کند :

- جنون جوانی مشابه چند شخصیتی بودن نیست. اختلال چند شخصیتی یک وضعیت جداگانه و نادر است.

- گرچه برخی افراد دچار جنون جوانی تمایل به خشونت دارند، اکثر آنها این چنین نیستند.  

- بسیاری از آنها به جای تقابل با دیگران در خود فرو می روند.

- هر کسی که بدبین است یا رفتار خشنی دارد، دچار جنون جوانی نیست. برخی افراد اختلال شخصیت بدبینانه دارند، نوعی گرایش به مظنون بودن یا بی اعتمادی به دیگران، بدون سایر نمودهای جنون جوانی هر کس که صدایی را می شنود دچار جنون جوانی نیست. بعضی افراد افسرده هم ممکن است صداهایی بشنوند.

- شنیدن صدا ممکن است در نتیجه یک بیماری خطرناک طبی یا به علت اثر داروها ایجاد شود.

چه وقت باید به دنبال توصیه پزشکی بود

          جنون جوانی غالباً بیماری نیست که فرد خودش به دنبال درمان برود. برای فردی که جنون جوانی دارد هذیانها و توهمات واقعی هستند و او غالباً تصور می کند که نیازی به کمک پزشکی ندارد. اگر شما یکی از اعضای خانواده یا دوست فردی هستید که علایم محتمل جنون جوانی یا سایر بیماریهای روانی را نشان می دهد، می توانید فردی باشید که او را نزدیک پزشک می برید تا مورد بررسی قرار گیرد .

غربالگری و تشخیص

          تشخیص زود هنگام و درمان جنون جوانی بسیار مهم است. پیش از گذاشتن تشخیص جنون جوانی، احتمالاً پزشکتان سایر علتهای محتمل علائم مطرح کننده جنون را رد خواهد کرد. احتمال دارد سایر بیماریهای روانی یا جسمی علایمی مشابه جنون جوانی ایجاد کنند.

          پزشک ممکن است سابقه خانوادگی و طبی شما را بخواهد و معاینه بدنی انجام دهد. در ضمن ممکن است آزمایش خون و ادرار نیز انجام دهد تا ببیند آیا داروها، سوء مصرف مواد و سایر بیماریهای جسمی عامل علایم شما هستند یا خیر.

          در میان سایر بیماریهای روانی که حداقل تا حدی امکان دارد جنون جوانی را تقلید کنند، افسردگی، اختلالات دو قطبی، سایر انواع جنون و سوء مصرف الکل و دیگر داروها قرار دارد.

          احتمال دارد بیماریهای جسمی مانند عفونتهای خاص، سرطانها، اختلالات دستگاه عصبی، اختلالات دستگاه ایمنی و سایر بیماریها نیز بعضی علائم جنون را تولید کنند. از سوی دیگر جنون می تواند عارضه جانبی برخی داروها نیز باشد.

          اگر هیچ علت زمینه ای دیگر یافت نشود، پزشک تشخیص جنون جوانی را براساس علائم و
نشانه هایی که در بالا خلاصه شد، می گذارد.

درمان

          درمانهای ضد جنون، که به نام نورولپتیک نیز گفته می شوند، سنگ بنای درمان هستند. تا سال 1990 داروهای ضد جنون بیشتر بر روی علائم مثبت اثر می کردند تا علائم منفی، نسل جدیدی از داروهای ضد جنون اثرات بیشتری را بر روی هر دو نوع علائم مثبت و منفی می گذارد. این داروهای ضد جنون جدید شامل کلوزاپین( کلوزاریل)، رسپیرودون (ریسپیردال) ، اولانزاپین (زیپرکس)، کوتیاپین (سروکوئل)، زیپراسیدون (گئودون ) و آری پیپرازول ( آبیلیفی ) هستند.

          براساس توصیه انجمن دیابت آمریکا، داروهای ضد جنون خاصی امکان دارد، خطر دیابت چاقی و افزایش فشار خون را افزایش دهند. به این دلیل، مطالعه ای در فوریه 2004 با عنوان مراقبت دیابت توصیه می کند که پزشکان بر وضعیت افرادی که کلوزاریل، ریسپردال، زیپرکس، سروکوئل، گئودون یا آبیلنفی مصرف می کنند نظارت داشته باشند.

مهارتهای سازگاری

          سازگاری با بیماری برای افراد خانواده و دوستان فردی که مبتلا به جنون جوانی است،
می تواند تعهد زمانی و تلاش بسیار زیادی را باعث شود.

گروههای حمایتی

          گروههای حمایتی می توانند بخشهای ارزشمندی از شبکه وسیعتری از حمایت اجتماعی باشند که شامل مراقبین بهداشتی، خانواده، دوستان و محلی برای عبادات مذهبی است.

          گروههای حمایتی مختلف افراد دوستان و خانواده را که با انواع مختلفی از مشکلات بهداشت روانی یا جسمی دست و پنجه نرم می کنند، گرد هم می آورند. گروههای حمایتی برای جنون جوانی مکانی را تأمین می کنند که افراد می توانند مشکلات شایع خود را درآن با هم سهیم شوند و حمایت مداومی برای یکدیگر ایجاد کنند.

          از پزشک خود درباره گروههای کمک به خود که ممکن است در جامعه شما وجود داشته باشد سؤال کنید. بخش بهداشت محلی تان، کتابخانه عمومی، دفترچه تلفن و اینترنت می تواند منابع خوبی برای یافتن یک گروه حمایتی در منطقه شما باشند